آغاز دوست داشتن فروغ فرخزاد


D
نوشته شده توسط : سولماز
امشب از آسمان ديده تو
روي شعرم ستاره مي بارد
در سکوت سپيد کاغذها
پنجه هايم جرفه مي کارد
شعر ديوانه تب آلودم
شرمگين از شيار خواهش ها
پيکرش را دوباره مي سوزد
عطش جاودان آتش ها
آري آغاز دوست داشتن است
گرچه پايان راه ناپيداست
من به پايان دگر نينديشم
که همين دوست داشتن زيباست
از سياهي چرا حذر کردن
شب پر از قطره هاي الماس است
آن جه از شب به جاي مي ماند
عطر سکر آور گل ياس است
آه بگذار گم شوم در تو
کس نيابد ز من نشانه من
روح سوزان آه مرطوب من
بوزد بر تن ترانه من
خفته در پرنيان روياها
با پر روشني سفر گيرم
بگذرم از حصار دنياها
داني از زندگي چه مي خواهم
من تو باشم ، تو ، پاي تا سر تو
زندگي گر هزار باره بود
بار ديگر تو بار ديگر تو
آن چه در من نهفته دريايي ست
کي توان نهفتنم باشد
با تو زين سهمگين طوفاني
کاش ياراي گفتنم باشد
بس که لبريزم از تو مي خواهم
بدوم در ميان صحراها
سر بکوبم به سنگ کوهستان
تن بکوبم به موج درياها
بس که لبريزم از تو مي خوام
چون غباري ز خود فرو ريزم
زير پاي تو سر نهم آرام
به سبک سايه تو آويزم
آري آغاز دوست داشتن است
گرچه پايان راه نا پيداست
من به پايان دگر نينديشم
که همين دوست داشتن زيباست





:: بازدید از این مطلب : 62
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 2 فروردين 1395 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: